ناصر مسعودی





اکتبر 1994 گیسن











بمناسبت هفتادوسومین سال تولد ناصرمسعودی

شبی که گیسن بنفشه باران شد

اواسط سپتامبر 1994 حمید رضا فرح سوقه * به من زنگ زد که ، پدرام از دوستان مشترک ما با او تماسی داشته و گفته که ناصر مسعودی با فرج علیپور برای اجرای کنسرت به کلن میایند و خیلی مایل است که برای این گروه در شهر گیسن* شهر محل اقامت ما هم کنسرتی بگذارد.

فردای آنروز هماهنگی ها برای تاریخ اجرای کنسرت و همینطور سالنی که مورد نظر بود انتخاب شد و ما اولین شنبه اکتبر را برای برگزاری برگزیدیم .

آئولا( سالن آمفی تئاتر) دانشگاه گیسن را رزرو کردیم و ناصر مسعودی بهمراه فرج علیپور خواننده لر و نوازنده کمانچه بهمراه بهنام سامانی نوازنده تنبک و آقا حسینی* نوازنده عود بهمراه سه نفر نوازنده دیگر شب قبل از کنسرت به گیسن آمدند.


با توجه باینکه بچه ها همه دانشجو بودند و اطاق ها بیشتر از 20 متر مربع نبود تصمیم بر آن گرفته شد که ما همه باتفاق نوازنده ها و دوستان دیگری هم که جمع شده بودندو رویهمرفته نزدیک به 30 نفر میشدیم خانه پدرام جمع شویم ، چون پدرام در هایم دانشجوئی زندگی نمیکرد و با دو دانشجوی آلمانی خانه ای اجاره کرده بود و وضعیتی بهتر از هایم دانشجوئی به لحاظ امکانات پذیرائی داشت.

آن شب شبی بیاد ماندنی شد ، بعد از خوردن شام تا نیمه های شب به نواختن موسیقی و خواندن شعرسپری گردید و در آن میان هم فرصتی دست داد تا با ناصر مسعودی چند کلمه ای هم به گیلکی اختلاط کنیم .

چیزی به صبح نمانده بود که ناصر مسعودی و آقا حسیتی بهمراه داود تندر* برادرهمسر آقا حسینی به منزل او برای خواب رفتند .

چند ساعتی به اجرای کنسرت مانده بود و من بهمراه ناصر مسعودی برای چک کردن صدا به سالن رفتیم تا هماهنگی ها با تکنیکر ها داده شود و من شاهد بودم که او چقدر در این مورد وسواس بخرج میداد ، یا مرا برای چک کردن به گوشه های سالن میفرستاد یا خودش میرفت تمام نقطه های کور سالن را که احتمال اینکه نارسائی داشته باشد پیدا و مشکل را برطرف میکرد و بعد از خاتمه باصطلاح ( ساند چک )

برگشت بمن گفت :

دانی چیسه برار ، من آبرو دارم آبرو ، حتو نتانم ازهرچی راحت بوگذرم.

کم کم به ساعت 7 عصر می رسیدیم و ما احتمال میدادیم که 300 نفری استقبال کننده داشته باشیم ، تینا دختر دانشجوی آلمانی که هم خانه ای پدرام بود را پشت میز فروش بلیط نشاندیم ، چون هر کدام از ما اگر اینکار را میکردیم دچار تعارف بازی و من بفرما و تو بفرما میشدیم و آخر شب هم میبایست پول سالن را از جیب خودمان میدادیم.

استقبال بی نظیر بود و نزدیک به 900 نفر به سالن آمده بودند و ما مجبور به گشایش در بالکن شدیم چون سالن گنجایش آن همه میهمان را نداشت.

با خواندن ترانه بنفشه گول کنسرت بپایان رسید ولی میهمانان دوباره خواستار شنیدن آن بودند و ناصر مسعودی دوباره بنفشه گول را خواند تا همه راضی باشند و با خاطره ای خوش سالن را ترک کنند
.

برای ناصر مسعودی روزها و ماهها و سالهای خوب و خوشی را بهمراه تندرستی و سلامت آرزومندم.

ترانه نوکون ناز با صدای ناصر مسعودی

* حمید رضا فرح سوقه فارغ التحصیل رشته کامپیوتر و ساکن گیسن و شاغل در فرانکفورت میباشد.

* شهر دانشجوئی گیسن در ایالت هسن آلمان با 75 هزار سکنه و 25 هزار دانشجو.

*پدرام فارغ التحصیل رشته مهندسی دستگاههای پزشکی ، ساکن و شاغل در فرانکفورت .

*آقا حسینی ( میر اسماعیل صدقی آسا ) ساکن شهر کلن از نوازندگان عود گروه عارف که همرا شجریان در جشن هنر شیراز شرکت داشته.

*داود تندر، متولد رشت رادیولوژی خواند ودر کلینک دانشگاه گیسن مشغول بکار میباشد.


ناصر مسعودی در مراسم خاکسپاری احمد عاشورپور

۱ نظر:

ورگ گفت...

تی دس درد نکونی. اینه بنأم ورگ وبمجی مئن