نشسته سمت چپ مسعود
راهنمائی تحصیلی بزرگمهر، رشت صیقلان بهار 1355
برای مسعود منصف
که قلب داغ عاشقش را به خاک سرد رشت سپرد
کاشکی تو بودم ای رفیق
زایستادگیت ای رفیق
دماوند بشنید
سر بزیر آورد،
از شکوُه نام تو
دره پُر شد
لوت جان بگرفت
کاسپین موج افشاند
ارس شهُره شد،
براستای قامتت
به وُسعت قلبت ای رفیق
ایران لاله شُد.
بعد از تو من امّا
همچُنان بی نام
گُمنام
بی سایه ای در زمین
با کوله باری از
غُبار آه سوگواران تو
در درّه های غُربت پرسه میزنم،
بعد از تو امّا
باران پاکی با تو بودُ
کویر خجالت با من.
کاشکی
واژۀ شهادت سنگ قبر تو بودم
تا در مردمک نگاه
زائران تو غرق میشدُم
کاشکی ذره ای زجُرعتت
در من بود،
کاشکی
تو بودم ای رفیق
کاشکی.
ساسان ورتوان
راهنمائی تحصیلی بزرگمهر، رشت صیقلان بهار 1355
برای مسعود منصف
که قلب داغ عاشقش را به خاک سرد رشت سپرد
کاشکی تو بودم ای رفیق
زایستادگیت ای رفیق
دماوند بشنید
سر بزیر آورد،
از شکوُه نام تو
دره پُر شد
لوت جان بگرفت
کاسپین موج افشاند
ارس شهُره شد،
براستای قامتت
به وُسعت قلبت ای رفیق
ایران لاله شُد.
بعد از تو من امّا
همچُنان بی نام
گُمنام
بی سایه ای در زمین
با کوله باری از
غُبار آه سوگواران تو
در درّه های غُربت پرسه میزنم،
بعد از تو امّا
باران پاکی با تو بودُ
کویر خجالت با من.
کاشکی
واژۀ شهادت سنگ قبر تو بودم
تا در مردمک نگاه
زائران تو غرق میشدُم
کاشکی ذره ای زجُرعتت
در من بود،
کاشکی
تو بودم ای رفیق
کاشکی.
ساسان ورتوان
۱ نظر:
خدارحمتش کند.نمی دونم چی می شه گفت واسمش راچی می شه گذاشت که آدمی بعد از این همه سال به یاد رفیق از دست رفته اش باشد.
ارسال یک نظر